امروز آ قا بی تو جور دیگری بود

امروز آقا بی تو جور دیگری بود

حتی نگاه یاسها،نیلوفری بود

خورشید مثل پنج شنبه پا نمی شد

انگار بین رختخوابش بستری بود

برشانه های شمع ها در اول صبح

تابوت یک پروانه ی خاکستری بود

وضعیت آب و هوا مثل همیشه

مثل هوای جمعه ی پشت سری بود

در چشمهایم التماس آخرینم

مارابه سمت"چشمهایت می بری"بود

مولای منتظر

سلام مولای منتظر

در سفر اربعین تک تک قدم هایم نذر آمدنت کردم انشائ الله قبول باشد وتو هم بیایی

دارد همه ی کودکیم بوی غم تو

شعرم شده سرشار شمیم حرم تو


با خاطره ها دلخوشم و با کرم تو

با خاطره هایی که شده دار و ندارم


دارد همه ی کودکیم بوی غم تو

انگار که از کوچه ی ما می گذرد باز


سنج و کتل و پرچم و طبل و علم تو

این بوی خوش کندر و اسفند و گلاب است


از آه دم دسته ی لبریز دم تو

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد


سقای حرم سید و سالار نیامد

رد شد همه ی دسته از این کوچه و انگار


یک عمر شدم عاشق  و بیمار و گرفتار

برسینه زنان، مویه کنان رد شد و، کارم


افتاد به دستان ابالفضلِ علمدار

غیر از من و هم دین من و ایل و تبارم


عالم همه محتاج نگاهش شده بسیار

دیوار حسینیه شده محتشم او


اصلاً شده انگار طنین در و دیوار:

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد


سقای حرم سید و سالار نیامد

سیمرغ آرزوی منی ، آرزوی من

سیمرغ آرزوی منی ، آرزوی من 
کی می رسم به قاف نگاه ات شکسته بال ؟ 
جاری ست طعم نام تو روی زبان عشق 
مانند حس ناب حضور خودت زلال 
نامت ، طنین رویش شیرین یک غزل 
شعرم ، مسیر سبز عبور تو ای غزا